...غروب آرزوهـــا
دلم یک عالم حرف دارد لبم اما خاموش است... چه ظلمی می کند، لبـم به دلــم یـا شـایـد دلـم بـه لبــــم کـه می گــذاردش در تنـگـنا که محکومش می کند! و او مجـرمـانه حکـم را اجـرا می کند و مـن این وسـط به جـرم لبــم به حـکم دلـــم اعدام می شوم... و چشمانم به تماشای این اعدام آه که اشک می ریزند آه که اشک می ریزند... *** تنها زمانی که یاد تو می افتم لبخند به لبم می آید من همیشه می خندم.. و همه می گویند: فلانی را دیدی که همیشه شاد است؟ و نمی دانند، باز این فلانی یاد تو افتاده است...
نوشته شده در چهارشنبه 91/11/4ساعت
6:10 عصر توسط *نرگـس* نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |